ابان بن عثمان نقل مىکند که مردى نزد امام صادق (ع) آمد و گفت: پدر و مادرم فداى تو باد! مرا موعظه کن، فرمود:
اگر خداوند به روزى تو متکفّل است، پس اهتمام تو براى چیست؟
و اگر روزى قسمت شده است، حرص براى چیست؟
و اگر حساب حق است، پس جمع کردن براى چیست؟
و اگر جایگزین کردن خداوند حق است، پس بخل براى چیست؟
و اگر عذاب آتش جهنم حق است گناه براى چیست؟
و اگر مرگ حق است شادى براى چیست؟
و اگر عرضه شدن به خداوند حق است مکر و حیله براى چیست؟
و اگر عبور از پل صراط حق است خودبینى براى چیست؟
و اگر هر چیز بر اساس قضا و قدر الهى است اندوه براى چیست؟
و اگر دنیا فانى است اطمینان به آن براى چیست؟
ابن بابویه، محمد بن على، الخصال / ترجمه جعفرى - قم، چاپ: اول، 1382ش.
موضوع :